|
 |
شما هم به جمع 900 نفر عضو خبرنامه این سایت بپیوندید.
| |
 |
|
|
|
 |
|
 |
میدان ظریف انرژی اطراف انسان هاله نام دارد. این انرژی حیاتی تجلی چند بعدی انرژی درخشان كیهانی است، كه كالبد فیزیكی را در برگرفته، در آن نفوذ میكند و به آن حیات و معنا میبخشد.
هاله، تصویر كامل زندگی ما است. هاله در برگیرندهی آگاهی ما است، همهی افكار و احساسات و آگاهی ما از آن منشأ میگیرند. هاله شامل تمام تجربیات زندگی ما از لحظهی تولد تا لحظهی مرگ است. همچنین هاله شامل همهی خاطرات گذشته زندگی ما است، كه از طریق سرنوشت )كارما ) پیشاپیش معین شده است.
هاله، كالبد زنده و چند بعدی آگاهی ما است، كه افكار و احساسات واقعی را نشان میدهد، زیرا همواره به واقعیت درونی ما پاسخ میدهد. در واقع، وضعیت كالبدهای نامرئی، لایههای هالهای و چاكراها میتواند به واسطهی تجربیات ماو نحوه پاسخ ما بهآنها، هر روز با روز پیشمتفاوت باشد. با مشاهدهی ساختار و رنگهای هاله میتوانیم اطلاعات مهمی دربارهی سلامت جسمی، عاطفی، ذهنی و روحی فرد كسب كنیم. رنگها بازتاب سلامت كلی هاله هستند. یك هالهی سالم دارای رنگهایی شفاف، روشن و درخشان است. رنگهای كدر در هاله نشان دهندهی مشكل یا بیماری هستند. محل و شدت گرفتگی و عدم كارآیی انرژی میتواند شدت و مرحلهی بیماری را نشان دهد.
رنگها همچنین بازتاب وضعیت ذهنی و عاطفی ما هستند. مثلاً رنگ غالب زرد در هاله، یا تابش رنگ زرد قوی در كالبد ذهنی، نشان دهندة تمایل به زندگی، تجربه و تفكر است. هاله از كالبدهای جداگانه و در عین حال مرتبط با آگاهی و لایههای انرژی اتری تشكیل شده است. چهار كالبد نامرئی آگاهی كه مشخص كنندهی شخصیت، ادراك،روش زندگی و عواطف روحی ما هستند عبارتند از:
كالبد اتری، كالبد عاطفی، كالبد ذهنی و كالبد معنوی همچنین هاله دارای هفت لایهی مجزای انرژی است، كه به نحو بنیادی با آنچه سیستم چاكرا مینامیم و در طول نخاع قرار گرفته است در ارتباطند. اصولاً تفاوت بین لایهی هالهای و یك كالبد هالهای این است:
« یك كالبد هالهای، كالبدی از شعور و آگاهی است. یك لایهی هالهای نمود فعالیت چاكرا در هاله است
مآخذ: کتاب دانشکده متافیزیک کی آرا، تآلیف مهدی رحیمی گل سفیدی ، انتشارات کوشامهر.»
Reference: M.R.G , Chiara College of Metaphysics, Kushamehr publications, 1381
|
|
 |
صفحه اصلی| نوشته شده توسط RSB Group در یکشنبه 1 آذر 1388 و ساعت 12:19 ق.ظ |
پیامها |
|
| |
 |
|
|
|
 |
در بدن انسان صدها نقطهی تمركز و تجمع انرژی وجود دارند. نقاطی كه از طریق آنها انرژی به بدن وارد یا خارج میشود، چاكرا نام دارند.چاكرا یك واژهی سانسكریت به معنای «چرخ گردنده» یا «دیسك چرخنده» است. این دیسكهای نور، گردابهایی از انرژی ضرباندار هستند كه درون كالبد فیزیكی و كالبدهای نامرئی هاله نفوذ میكنند و انرژی حیاتی را به آنها انتقال میدهند (انرژی اتری كیهان و انرژی زمینی برای تغذیه و نگهداری كالبد فیزیكی). این گردابهای انرژی چرخنده، جایگاه شعور، آگاهی روحی، شهود و تكامل معنوی هستند.
اگرچه هاله انسان حاوی صدها چاكرای فرعی و حداقل 12 چاكرای اصلی است، تمركز ما بیشتر روی 7 چاكرا از 12 چاكرای اصلی است: چاكرای ریشه، چاكرای طحال، شبكهی خورشیدی، چاكرای قلب، چاكرای گلو، چشم سوم، و چاكرای تاج. علت توجه به این چاكراها این است كه اینها اساساً با وضعیت فیزیكی ما و سطوح بالاتر آگاهی در ارتباطند. هفت چاكرای اصلی در راستای نخاع قرار گرفتهاند. این گردابهای انرژی با یك خط انرژی به نام ساشومنا كه از مركزنخاع میگذرد، اتصال دارند. در راستای خط ساشومنا، دو كانال انرژی به نام آیدا (زنانه) و پینگالا (مردانه) قرار دارند، كه در هم تابیده شده، مانند شكل 8 چاكراها را در برگرفتهاند و در بدن از ناحیهی پرینه تا فرق سر امتداد دارند.
در سطح فیزیولوژیك، هرچاكرا با قسمتی از عقدههای عصبی و غدد سیسم درون ریز در ارتباط است. چاكراها، جریان انرژی كیهانی و زمینی را به داخل و خارج هاله تنظیم میكنند و انرژی حیاتی را برای حفظ و نگهداری كالبد فیزیكی تغییر و انتقال میدهند.
در سطحی نامحسوستر چاكراها به عنوان گذرگاههای انرژی، به بعد متفاوتی از آگاهی عمل میكنند، بعدی كه ورای دنیای سه بعدی ما است. هر چاكرا به عنوان یك مركز مستقل آگاهی عمل میكند و بخشی ضروری برای تكامل معنوی ما است. همهی احساسهایی كه در زندگی تجربه میكنیم، همهی افكار و همهی احساسات ما، از جمله تلخترین خاطراتمان، در جایگاههای ویژهای در چاكراها و سیستم هالهای یافت میشوند. این موضوع شامل همهی تجربیات متافیزیك
ما در سطوح اختری در حین رؤیاهایمان نیز هست. اگرچه هر چاكرا به عنوان یك مركز مستقل آگاهی عمل میكند، همهی چاكراها به هم مربوطند و سیستم یكپارچهای را تشكیل میدهند كه ذهن، بدن و روح را به هم ارتباط میدهد. هدف اصلی از شناخت و كار با چاكراها كسب تكامل و یكپارچگی درونی است. به این ترتیب ما بین جنبههای مختلف آگاهی خود، از فیزیكی تا معنوی، یك همبستگی هارمونیك برقرار میكنیم. در نهایت ما در مییابیم كه جنبههای مختلف وجود ما (فیزیكی، عاطفی، ذهنی و روحی) همه با هم كار میكنند و هر جنبه بخشی از یك مجموعه كامل است.
موضوع مهمی كه باید درك كنیم، این است كه چاكراها گذرگاههای آگاهی ما هستند. چاكراها گذرگاههایی هستند كه از طریق آنها نیروهای عاطفی، ذهنی و روحی جریان یافته، به صورت فیزیكی بیان میشوند. انرژی ایجاد شده بوسیلهی افكار و عواطف ما، از سیستم چاكراها عبور كرده، در سلولها، بافتها و ارگانها توزیع میشود. درك این فرآیند به ما بصیرتی میدهد كه دریابیم چگونه خود ما بر وضعیت جسم، ذهن و شرایط زندگیمان تأثیر میگذاریم.
مآخذ: کتاب دانشکده متافیزیک کی آرا، تآلیف مهدی رحیمی گل سفیدی ، انتشارات کوشامهر
Reference:M.R.G, Chiara College of Metaphysics, Kushamehr publications, 1381
|
|
 |
صفحه اصلی| نوشته شده توسط RSB Group در یکشنبه 1 آذر 1388 و ساعت 12:17 ق.ظ |
پیامها |
|
| |
 |
|
|
|
 |
واژهی سانسكریت برای چاكرای ریشه، مولادهارا به معنی «ریشه» است. چاكرای پایه در انتهای نخاع قرار گرفته و رنگ آن قرمز است. این چاكرا بوسیلهی عنصر زمین كنترل میشود. آگاهی همراه با این چاكرا در ارتباط با موضوعات بقا، اصول و ارتباطهای فیزیكی، الگوها، مادیگرایی و واكنشهای ابتدایی جنگ و گریز است. این چاكرا با الگوهای زندگی جمعی نیز ارتباط دارد. چاكرای ریشه وظیفهی تنظیم جریان انرژی حیاتی (انرژی كیهانی و زمینی) را نیز برای تغذیه و حیات كالبد فیزیكی به عهده دارد. اندامها و ارگانهایی كه با این چاكرا در ارتباطند عبارتند از: پاها، رودهی بزرگ، ستون فقرات، راست روده، استخوانها و سیستم ایمنی.دكتر گربر عقیده دارد كه «چاكرای ریشه با غدههای جنسی در ارتباط است… ممكن است غدههای جنسی با هر دو چاكرای یك و دو مربوط باشند.»
مآخذ: کتاب دانشکده متافیزیک کی آرا، تآلیف مهدی رحیمی گل سفیدی ، انتشارات کوشامهر
Reference: M.R.G , Chiara College of Metaphysics, Kushamehr publications, 1381
|
|
 |
صفحه اصلی| نوشته شده توسط RSB Group در یکشنبه 1 آذر 1388 و ساعت 12:16 ق.ظ |
پیامها |
|
| |
 |
|
|
|
 |
واژهی سانسكریت برای چاكرای دوم، سوادیستهانا به معنی «شیرین و مطبوع كردن» است. این چاكرا حدوداً نزدیك ناف قرار گرفته و رنگ آن نارنجی است. این چاكرا بوسیلهی عنصر آب كنترل میشود. آگاهی همراه با این چاكرا در ارتباط با نمادگرایی (سمبولیسم)، دوگانه گرایی (تعادل قطبها)، و ارتباطها (چگونگی ارتباط ما با دیگران، عملكرد ما در رابطه با آنها و چگونگی برقراری و حفظ ارتباطهای شخصی) است. این چاكرا بر دیدگاه شخصی و ارتباطهای ما مؤثر است، زیرا نیاز به رشد و تغییر را ایجاد میكند. در سطح ناخودآگاه، چاكرای طحال (خاجی) با امیال جنسی، احساسات سركوب شده و ضربهها در ارتباط است. این چاكرا همچنین در بیان عواطف، لذت، حركت، احساس و توانایی پرورش دادن، نقش دارد. اغلب این بیان، بوسیلة ترسها و ضربههای نهفته كه در دوران كودكی شكل گرفتهاند سركوب میشود. بعضی از این ترسها و ضربهها ریشه در خاطرات گذشته زندگی دارد. این چاكرا كنترل كنندهی ارگانهای جنسی، لگن، قسمت پایین كمر، سیستم ادراری و تناسلی، كولون، رودهی كوچك و سیستم ایمنی است. چاكرای طحال با غدههای جنسی نیز مربوط است.
مآخذ: کتاب دانشکده متافیزیک کی آرا، تآلیف مهدی رحیمی گل سفیدی ، انتشارات کوشامهر
Reference: M.R.G , Chiara College of Metaphysics, Kushamehr publications, 1381
|
|
 |
صفحه اصلی| نوشته شده توسط RSB Group در یکشنبه 1 آذر 1388 و ساعت 12:15 ق.ظ |
پیامها |
|
| |
 |
|
|
|
 |
واژهی سانسكریت این چاكرا، مانی پورا به معنی «گوهردرخشان» است، زیرا این چاكرا روشن و درخشان است. این چاكرا كه در شبكة خورشیدی واقع شده و محل آن بالای غدههای آدرنال (فوق كلیوی) و درست زیر جناغ است، نوسانی با فركانس رنگ زرد دارد و توسط عنصر آتش كنترل میشود. در سطح فیزیكی این چاكرا كنترل كنندهی سیستم متابولیك (سوخت و ساز) است و مسؤولیت تنظیم و توزیع انرژی متابولیك در بدن را به عهده دارد، مثل احتراق مواد غذایی برای تولید انرژی. چاكرای سوم با ماهیچهها، غدههای آدرنال، كبد، طحال، كیسهی صفرا، مهرههای كمری و لوزالمعده ارتباط دارد. آگاهی همراه با شبكهی خورشیدی در رابطه با اختیارات شخصی است. دربارهی توانایی شخصی خود چه احساسی دارید؟ آیا قادرید جهت زندگی خود را كنترل كنید یا احساس میكنید كه در این زمینه ناتوانید؟ چگونگی بیان خواستههای شما تعیین كنندهی میزان كنترل شما بر زندگیتان است.
مآخذ: کتاب دانشکده متافیزیک کی آرا، تآلیف مهدی رحیمی گل سفیدی ، انتشارات کوشامهر
Reference: M.R.G , Chiara College of Metaphysics, Kushamehr publications, 1381
|
|
 |
صفحه اصلی| نوشته شده توسط RSB Group در یکشنبه 1 آذر 1388 و ساعت 12:15 ق.ظ |
پیامها |
|
| |
 |
|
|
|
 |
نام چاكرای قلب در زبان سانسكریت آناهاتا است. به معنی «صدایی كه بدون برخورد دو چیز ایجاد میشود». این معنی نشان دهندهی ارتباط انرژی بین شخص و دیگران است. چاكرای قلب كه در ناحیهی قلب قرار گرفته است، بازتاب دهندهی توانایی ما برای ابراز عشق است (هم عشق به خود و هم عشق به سایر انسانها).این عشق میتواند به روشهای گوناگون بیان شود، مثلاً از طریق همدردی، توجه به افراد تیره بخت، رابطهی عاشقانه بین اعضای خانواده، یا یك ارتباط صمیمی و دوستانه. این چاكرا همچنین منعكس كنندهی توانایی و ظرفیت ما برای رسیدن از خودپرستی به عشق بی قید و شرط است. چاكرای قلب به خاطر ارتباط متقابلی كه با عواطف و ادراكهای ما دارد مهمترین چاكرا است. این چاكرا انرژیهای والا (معنوی) را با انرژیهای سطح پایین (فیزیكی) متحد میسازد. هماهنگی ذهن و بدن از طریق مركز قلب برقرار میشود. از طریق تمایلات درونی قلب است كه ما قادریم نیازهای درونی خود را درك كنیم. این انرژی عشق نیازهای روحی ما را با تكاپوی دنیای مادی تركیب میكند تا ما واقعیتهای سرنوشت خود را تجربه كنیم. رنگ این چاكرا سبز (و گاهی صورتی) است، و كنترل آن توسط عنصر هوا صورت میگیرد. چاكرای قلب كنترل كننده قلب، غدهی تیموس، سیستم ایمنی درون ریز و سیستم گردش خون است.
مآخذ: کتاب دانشکده متافیزیک کی آرا، تآلیف مهدی رحیمی گل سفیدی ، انتشارات کوشامهر
Reference: M.R.G , Chiara College of Metaphysics, Kushamehr publications, 1381
|
|
 |
صفحه اصلی| نوشته شده توسط RSB Group در یکشنبه 1 آذر 1388 و ساعت 12:14 ق.ظ |
پیامها |
|
| |
 |
|
|
|
 |
چاكرای گلو در زبان سانسكریت ویشودهی، نامیده میشود كه به معنی «تصفیه و پالایش» است. این چاكرا در گلو قرار دارد و از لحاظ درك در سطح ناخودآگاه، یكی از آسانترین چاكراهاست.انسداد این چاكرا مستقیماً بر طنابهای صوتی، دهان و ناحیه اطراف گردن اثر میگذارد. چاكرای گلو بر حیطهی ارتباطات و سطوح بالای خلاقیت تأثیر دارد. منظور از ارتباطات چگونگی ابراز وجود ما، تمایلات ما و چگونگی ارتباط ما با دیگران است. نوسان چاكرای گلو هم فركانس با رنگ آبی است و كنترل آن توسط عنصر اتر (و صوت) صورت میگیرد. چاكرای گلو كنترل كنندهی گلو، طنابهای صوتی، ناحیهی گردن، غدههای تیروئید و پاراتیروئید و همهی اشكال ابراز وجود است.
مآخذ: کتاب دانشکده متافیزیک کی آرا، تآلیف مهدی رحیمی گل سفیدی ، انتشارات کوشامهر
Reference: M.R.G , Chiara College of Metaphysics, Kushamehr publications, 1381
|
|
 |
صفحه اصلی| نوشته شده توسط RSB Group در یکشنبه 1 آذر 1388 و ساعت 12:13 ق.ظ |
پیامها |
|
| |
 |
|
|
|
 |
نام چاكرای ششم در زبان سانسكریت آجنا است. واژهی آجنا اصولاً به معنی «درك كردن» یا «بطور كامل فهمیدن» است، از طریق این چاكرا ادراك و پیش بینی امكان پذیر است. نوسان این چاكرا به رنگ نیلی است. چاكرای چشم سوم دارای تقابل و قطبیت است. این چاكرا توسط آكاشا كنترل میشود. چشم سوم، مركز نور، رنگ، بینش، آیندهنگری، روشن بینی و واقعیتهای مكتوب است.چشم سوم همچنین بزرگترین آموزگار ما در زمینهی ترس و عشق است. این چاكرا با توانایی ما برای دیدن دنیای اطراف و درك واقعیتها بدون پیش داوری، ارتباط دارد. چشم سوم یك گذرگاه ورودی است. این چاكرا ما را با جهان بیكران كیهانی ارتباط میدهد. این گذرگاه پلی بین سطح فیزیكی و سطوح معنوی است. با باز كردن چشم سوم، راهی به سوی واقعیتها و توانائیهای یك دنیای چند بعدی گشوده میشود. بنابراین چشم سوم مركز بینش است. این چاكرا بوسیلهی عنصر نور كنترل میشود، رنگ آن نیلی است، و كنترل غدهی پینهآل را بر عهده دارد. «در سطح فیزیكی، چاكرای پیشانی (چشم سوم) با غدهی پینهآل، غدهی هیپوفیز، نخاع، چشمها، گوشها، بینی، و سینوسها در ارتباط است.» (دكتر گربر) . در متون خاص، عملكرد غدهی هیپوفیز و غدهی پینه آل اغلب مبادله میشود. بعضی مؤلفان معتقدند كه غدهی هیپوفیز كنترل چشم سوم و غدهی پینهآل كنترل چاكرای تاج را بر عهده دارد چون چشم سوم بوسیلهی عنصر نور و آكاشا كنترل میشود، ما غدهی پینه آل را به چشم سوم ارتباط میدهیم.
مآخذ: کتاب دانشکده متافیزیک کی آرا، تآلیف مهدی رحیمی گل سفیدی ، انتشارات کوشامهر
Reference: Dr. Motaleb Barazandeh, Chiara College of Metaphysics, Kushamehr publications, 1381
|
|
 |
صفحه اصلی| نوشته شده توسط RSB Group در یکشنبه 1 آذر 1388 و ساعت 12:12 ق.ظ |
پیامها |
|
| |
 |
|
|
|
 |
نام این چاكرا در زبان سانسكریت ساهاسرارا به معنی «هزار گانه» است. این چاكرا در فرق سر واقع شده، رنگ آن بنفش است و توسط عنصر فوهات كنترل میشود. در سطح فیزیكی این چاكرا با ذهن و مغز در ارتباط است. چاكرای هفتم نمایندهی اجزای تفكر آگاهانه و ناخودآگاه ما، نحوهی برخورد ما با عقایدمان در سطح كیهانی و توانایی ما برای دستیابی به شعور جمعی است. آگاهی همراه با چاكرای تاج مربوط به معنویت ما یا درك ارتباطی است كه ما به عنوان موجوداتی معنوی در دنیای فیزیكی داریم. چاكرای تاج، دروازهای به سطوح بالای آگاهی یا ارادهی الهی است. رنگ این چاكرا بنفش است و كنترل قشر مخ، سیستم عصبی مركزی و غدهی هیپوفیز را بر عهده دارد. غدهی هیپوفیز یك غدهی اصلی است و به همین دلیل است كه ما غدهی هیپوفیز را با چاكرای تاج ارتباط میدهیم.
هفت چاكرا نمایندهی هفت مرحله ابتدایی تكامل متافیزیكی ما هستند. هر یك از مراحل، با عملكرد همان چاكرا مطابقت دارد.
سیستم چاكراها، عواطف و پاسخهای عاطفی ما را ذخیره و فعال میكند. همهی افكار، احساسات و عواطف ما كه همه روزه تجربه میكنیم و همهی خاطرات تجربههای گذشته ما، در سیستم انرژی ما ثبت و ذخیره میشوند. هر لایه از كالبد هالهای با یكی از چاكراها تطابق و همبستگی دارد. مثلاً سطح اول كالبد هالهای (كالبد اتری( با چاكرای اول (چاكرای ریشه( همبستگی دارد. كالبد عاطفی با چاكرای طحال همبستگی دارد و به همین ترتیب تا كالبد كتری كه با چاكرای تاج همبستگی دارد. (به مبحث هاله مراجعه كنید). هر گاه میگوییم یك چاكرا دچار «عدم تعادل» شده است، به این معنی است كه در این چاكرا انرژی كاهش یافته، یا مصرف انرژی بالا است. وضعیت این چاكرا میتواند بر وضعیت چاكرای بالا یا پایین آن تأثیر بگذارد. دقیقاً همانطور كه هاله منعكس كنندهی وضعیت كلی سلامت ماست، چاكراها نیز همین حالت را دارند. چاكرا ها را میتوان به آیینههای كوچك تشبیه كرد، كه آنچه را كه در زندگی ما در زمینهی شخصی یا معنوی در حال وقوع است نشان میدهند. زیرا چاكراها نسبت به تحریكات داخلی(دورنمای ذهنی و عاطفی ما) و خارجی واكنش نشان میدهند. چاكراها همه روزه در پاسخ به آنچه ما تجربه میكنیم و اینكه چگونه با این تجربیات كنار میآییم، تغییر میكنند. به هر حال توانایی ما برای كنار آمدن با هر وضعیت، بستگی به وضعیت داخلی هر چاكرا دارد. اگر یك چاكرا در تعادل باشد (یعنی باز باشد و انرژی در آن جریان داشته باشد) ما خواهیم توانست نسبت به آنچه تجربه میكنیم، واكنشی مطلوب و مؤثر نشان دهیم. اما هنگامی كه یك چاكرا مسدود یا دچار عدم تعادل باشد، این توانایی نیز دچار اختلال میشود، زیرا وضعیت نامطلوب چاكرا، ابعاد وجود ما را محدود میكند.
مآخذ: کتاب دانشکده متافیزیک کی آرا، تآلیف مهدی رحیمی گل سفیدی ، انتشارات کوشامهر
Reference: M.R.G , Chiara College of Metaphysics, Kushamehr publications, 1381
|
|
 |
صفحه اصلی| نوشته شده توسط RSB Group در یکشنبه 1 آذر 1388 و ساعت 12:11 ق.ظ |
پیامها |
|
| |
 |
|
|
|
 |
انسان چیزی بیشتر از تودهای عصب، ماهیچه، استخوان و خون است. در بدن ما مراكز نامریی انرژی و مجاری متافیزیكی انرژی وجود دارند، كه به ترتیب «چاكرا» و «نادی» گفته میشوند. نادیها ساختارهایی در بُعد ماورایی انسان میباشند كه در حد واسط چاكراها و سیستم عصبی قرار گرفتهاند. بدین معنی كه انرژیهای ماورایی ورودی به چاكراها، توسط نادیها به گونهای تغییر و تبدیل مییابد، تا بتواند به سیستم عصبی منتقل شود. در واقع نادیها با تغییر طول موج و فركانسِ انرژیهای مذكور، آنها را به بُعد فیزیكی نزدیك میكنند، تا سیستم عصبی بتواند آنها را دریافت كند. به اعتقاد برخی از متافیزیسینها در بدن انسان هفتاد و دو هزار نادی وجود دارد كه چهاردهتای آنها اصلی هستند.
مهمترین نادیهای بدن انسان، سه نادی «آیدا»، «پینگالا» و «ساشومنا» هستند. این سه نادی از انتهای ستون فقرات تا ساقه مغز امتداد دارند. ساشومنا در مركز ستون فقرات مستقیماً به طرف بالا امتداد دارد. این نادی بر كانال مركزی نخاع منطبق است. آیدا و پینگالا در اطراف نخاع در جهتهای مخالف با هم تقاطع دارند و به همین حالت در هم تنیده شده، تا بـالاترین قسمت ستون فقرات ادامـه مییابند. در نقـاط تقاطع آیدا و پینگالا چـاكراهای اصلی قرار دارند. همهی سیستمهـای روحی دارای جنبههای فیزیكی در جسم ما هستند، این نادیها معادلهای روحی سیستمهای عصبی سمپاتیك و پاراسمپاتیك میباشند. این اعصاب فعالیتهای غیرارادی كالبد فیزیكی مانند ضربان قلب، هضم غذا، ترشح غدد و حركات دودی را كنترل میكند. بهطور كلی سیستم پاراسمپاتیك بر این فعالیتها اثر بازدارنده دارد و متابولیسم را كُند میكند. درحالیكه سیستم سمپاتیك بر این فعالیتها اثر تحریكی داشته، سرعت آنها را بالا میبرد. به عبارت بهتر سمپاتیك در شرایط غیر طبیعی، در بحرانها و استرسها، بدن را برای مقابله با آن بحران آماده میكند، در این حالت وضعیت بدن به گونهای تغییر میكند، تا بتواند آن بحران را تحمل كند. بعد از برطرف شدن بحران پاراسمپاتیك بدن را به حالت عادی و معمولی برمیگرداند. برای مثال در هنگام استرس با فعال شدن سمپاتیك ضربان قلب، سرعت تنفس، گردش خون و فعالیت سیستم عصبی افزایش مییابد. اما در همین حال فعالیت دستگاه گوارش از جمله حركات معده و روده و ترشح بزاق كاهش پیدا میكند. نادی آیدا در ارتباط با سیستم عصبی پاراسمپاتیك عمل میكند و عملكرد نادی پینگالا در ارتباط با سیستم عصبی سمپاتیك است.
این سه نادی مهم از طریق سوراخهای بینی با تنفس (دم و بازدم) در ارتباط هستند. هنگامی كه تنفس از طریق سوراخ سمت چپ بینی انجام میگیرد، نادی آیدا فعال است، در این حالت انسان برای كارهای فكری و ذهنی آمادگی دارد. وقتی نادی آیدا فعالتر است با كاهش سرعت متابولیسم، اثر سرد كننده بر بدن میگذارد. هنگامی كه تنفس از طریق سوراخ سمت راست بینی انجام میگیرد نادی پینگالا فعال است، در این حالت انسان سرشار از نیروی فیزیكی است و برای فعالیت جسمانی آمادگی دارد. در این حالت با بالا رفتن متابولیسم، بر بدن اثر گرم كنندهای اعمال میشود. پس پینگالا با جنبهی فیزیكی و آیدا با جنبهی ذهنی وجود انسان در ارتباط است. آیدا اثر خنك كننده و پینگالا اثر گرم كننده دارد.
خوابیدن به پهلوی راست سبب میشود كه با تغییر تدریجی در وضعیت تنفس، مجرای سمت راست بینی تقریباً مسدود شده و تنفس از مجرای سمت چپ صورت گیرد. بدینترتیب با تنفس از مجرای چپ، نیروهای ذهنی و ماورایی انسان تحریك و فعال میشود. خوابیدن به پهلوی چپ باعث شده كه مجرای سمت چپ تقریباً مسدود شده و تنفس از مجرای راست انجام شود، در این حالت نیروهای فیزیكی و جسمی انسان تحریك و فعال میشود. به یاد بیاورید كه انسان دارای دو بخش فیزیكی و متافیزیكی است كه بخش ماورایی او بزرگتر و مهمتر است و نیاز به توجه بیشتری دارد. پس خوابیدن به پهلوی راست با فعال كردن بخش ماورایی انسان ، فواید و محاسن عدیدهای خواهد داشت. حتماً اطلاع دارید كه در دین مبین اسلام خوابیدن به پهلوی راست مستحب و خوابیدن به پهلوی چپ مكروه است. این دستور دینی دارای اسرار فراوانی است كه با یكی از موارد آن در بالا آشنا شدید. موارد مذكور در بالا از كشفیات مؤلف این كتاب میباشد كه در مرحلهی تئوری است.
در اكثر افراد یك چرخهی روزانهی فعالیت متناوب آیدا و پینگالا وجود دارد و هر چرخه بین یك تا چهار ساعت ادامه دارد. در افراد متعادل در طول شبانهروز جریانی برابر از هر دو برقرار است. تغییرات چرخهی روزانهی فعالیت متناوب آیدا و پینگالا به عملكرد جسمی، روانی و روحی مربوط است. در افراد بیمار یا دچار آشفتگیهای ذهنی این سیستم به كلی فاقد تعادل است، در افراد عصبی و مضطرب سوراخ طرف راست بینی همیشه بازتر است، و در افراد به شدت افسرده در سوراخ طرف چپ بینی جریان هوای بیشتری برقرار است. ارتباط بین تنفس، ذهن و كالبد روحی توسط پیاز بویایی و سیستم لیمبیك در مغز كه با غدهی پینهآل در ارتباط است، برقرار میشود. پیاز بویایی كه ارگان مربوط به حس بویایی نیز است، حس میكند كه در كدام سوراخ بینی جریان برقرار است و این اطلاعات را به بقیهی مغز نیز منتقل میكند. پیاز بویایی، ارگان بسیار پیچیدهای با هزاران ارتباط عصبی است كه با همهی قسمتهای سیستم عصبی در ارتباط میباشد و عصب شناسان هنوز نتوانستهاند كاربردی برای آنها بیابند. پیاز بویایی دارای دو لُب است كه هر یك مستقیماً بالای یكی از دو مجرای بینی قرار دارد.
مآخذ: کتاب دانشکده متافیزیک کی آرا، تآلیف مهدی رحیمی گل سفیدی ، انتشارات کوشامهر
Reference: M.R.G , Chiara College of Metaphysics, Kushamehr publications, 1381
|
|
 |
صفحه اصلی| نوشته شده توسط RSB Group در یکشنبه 1 آذر 1388 و ساعت 12:11 ق.ظ |
پیامها |
|
| |
 |
|
|
|
 |
|
 |
امروز :
بازدید های امروز :
بازدید های دیروز :
كل مطالب :
كل نظرها :
كل بازدید ها :
به روایت وبگذر :
به روایت پرشین استت :
| |
 |
|
|
|